استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{➋➒}
پرستار: اینجا چخبره؟مثلا بیمارستانه ها بیمار اینجا هست اگه میخوابن دعوا کنین بفرمایید بیرون
جین:ببخشید
پرستار چیزی نگفت و رفت
جین: بریم بیرون حرف بزنیم
جین به همراه جینهو رفتن و بقیه هم دنبال اونا ..
..
...
..
هیو: گفتی کجا رفته؟
ب(بادیگارد):بیمارستان
هیو:خوبه میریم همونجا ، هع بالاخره بهت میرسم اقای کیم سوکجین...
...
جین:قضیه بارداریت چیه؟
جینهو سرشو انداخت پایین و گفت:
وقتی هیونجین منو گرفته بود بهم*گریه شدید* بهم تجاوز کرد
یه ماه پیش هم فهمیدم که باردارم
جین چشماشو بست و هدفی کشید:
همش هم بخاطر منه نه؟
جینهو چیزی نگفت
جین:بیا بریم
جینهو: من جایی نمیام
جین:میای خوب هم میای باید تکلیفمونو روشن کنیم
شوگا:اون با تو جایی نمیاد
جین:مگه خودت ننداخته بیرون؟
شوگا:*به جینهو*بهش چی گفتی ها؟
جین: این چه طرز حرف زدنه مگه اون زنت نیست؟
شوا:زنی که بچه یکی دیگه تو شکمشه؟
جین: واقعا برات متاسفم مثلا خودت هم حقیقت و میدونی
شوگل:خوب ...
جین:اشکال نداره با من میاد ، توم نخواستی طلاقش میدی
جینهو با این جمله به جین نگاه کرد:
و..ولی ..
جین: دیگه هیچی نشنوم بریم ..
شوگا:وایستا ببینم مگه چیکاره ای که داری برای ما تعيين تکلیف میکنی؟
جین:جان؟تعیین تکلیف؟ این تو نبودی که از خونه بیرونش کردی؟بخاطر کاری که ناخواسته انجام شده بوو سرزنشش کردی؟بعد میگی تعيين تکلیف؟
میا:به تو ربطی نداره چه خواسته خواسته یا ناخواسته اون بارداره اونم از کسی که نباید و دیگه نباید توی این خانواده باشه
جین: باشه من از اینجا میبرمش تا دیگه توی خانواده ه شما نباشه .. ولی از تو انتظار نداشتم شوگا ، تو واقعا اونو دوست داری ، الان عاشقشی مثلا؟کسی که من میشناختم حاضر نبود از گل نازک تر به عشقش بگه الان چی شده ها؟؟
جین:ببخشید
پرستار چیزی نگفت و رفت
جین: بریم بیرون حرف بزنیم
جین به همراه جینهو رفتن و بقیه هم دنبال اونا ..
..
...
..
هیو: گفتی کجا رفته؟
ب(بادیگارد):بیمارستان
هیو:خوبه میریم همونجا ، هع بالاخره بهت میرسم اقای کیم سوکجین...
...
جین:قضیه بارداریت چیه؟
جینهو سرشو انداخت پایین و گفت:
وقتی هیونجین منو گرفته بود بهم*گریه شدید* بهم تجاوز کرد
یه ماه پیش هم فهمیدم که باردارم
جین چشماشو بست و هدفی کشید:
همش هم بخاطر منه نه؟
جینهو چیزی نگفت
جین:بیا بریم
جینهو: من جایی نمیام
جین:میای خوب هم میای باید تکلیفمونو روشن کنیم
شوگا:اون با تو جایی نمیاد
جین:مگه خودت ننداخته بیرون؟
شوگا:*به جینهو*بهش چی گفتی ها؟
جین: این چه طرز حرف زدنه مگه اون زنت نیست؟
شوا:زنی که بچه یکی دیگه تو شکمشه؟
جین: واقعا برات متاسفم مثلا خودت هم حقیقت و میدونی
شوگل:خوب ...
جین:اشکال نداره با من میاد ، توم نخواستی طلاقش میدی
جینهو با این جمله به جین نگاه کرد:
و..ولی ..
جین: دیگه هیچی نشنوم بریم ..
شوگا:وایستا ببینم مگه چیکاره ای که داری برای ما تعيين تکلیف میکنی؟
جین:جان؟تعیین تکلیف؟ این تو نبودی که از خونه بیرونش کردی؟بخاطر کاری که ناخواسته انجام شده بوو سرزنشش کردی؟بعد میگی تعيين تکلیف؟
میا:به تو ربطی نداره چه خواسته خواسته یا ناخواسته اون بارداره اونم از کسی که نباید و دیگه نباید توی این خانواده باشه
جین: باشه من از اینجا میبرمش تا دیگه توی خانواده ه شما نباشه .. ولی از تو انتظار نداشتم شوگا ، تو واقعا اونو دوست داری ، الان عاشقشی مثلا؟کسی که من میشناختم حاضر نبود از گل نازک تر به عشقش بگه الان چی شده ها؟؟
- ۳۰.۰k
- ۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط